به نام خدا
این روزها لبه تیغی حرکت میکنم که یک طرفش اصرار دارد تو نماینده خدا روی زمینی و تو همین جسم و تن خاکی نیستی و خودت را به کم نفروش...و لبه دیگرش اصرار دارد که رها کن حرفهای زیبایی را که به چشم ندیدی و نمیتوانی با یقین قلبی در موردشان به دیگری بگویی. زندگیات را بچسب...
آن راه پر از رنج است و رنجهای این راه هم کمتر از آن نیست.
لذتهای این راه بیشتر اما کوتاه.
لذتهای آن راه کم اما عمیق.
انتخاب باید کرد...
و من این روزها لبه تیغ راه میروم.
پ.ن: «و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خدا فرمود: باور نداری؟ گفت: آری باور دارم، لیکن خواهم (به مشاهده آن) دلم آرام گیرد».