بسم الله...
بحث بر سر جنگیدن یا نجنگیدن نیست...
بحث بر سر چگونه جنگیدن و بر سر چه چیز جنگیدن است.
وگرنه، جنگ سرنوشت محتومِ بشر است.
بسم الله...
بحث بر سر جنگیدن یا نجنگیدن نیست...
بحث بر سر چگونه جنگیدن و بر سر چه چیز جنگیدن است.
وگرنه، جنگ سرنوشت محتومِ بشر است.
احسنت!
رفتم و باز از روی کتاب «حرکت» این بخش را خواندم:
«ان تکونوا تألمون فانّهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لا یرجون»؛ اگر شما در مسیر حق رنج میبرید و درد میکشید، آنها هم رنج میکشند با این تفاوت که شما امیدی دارید، ولی آنها همان را هم ندارند. «ان یمسسکم قرحٌ فقد مسّ القوم قرحٌ مثله»؛ اگر شما زخم دیدهاید، آنها هم زخم دیدهاند.
ما باید خودمان را بیدینهایی که برای هیچ میایستند، با همهی حلقه به گوشها و زندیقهایی که تمام هستیشان را فدا میکنند بسنجیم، نه با پیامبر، نه با ابوذر، نه با سلمان، بلکه با همان بیدینهایی که برای هیچ و پوچ میدوند.»
سلام
همش این جملتون از وقتی خواندم تو سرم می چرخه که جنگ سرنوشت محتوم بشر هست ... و سوال مهم بعدش جنگیدن بر سر چی؟