میفرماید:
«قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»
سوره آل عمران/64
یعنی برید به یهودیا و مسیحیا بگید بیاید یه کلمه مشترک بین خودمون پیدا کنیم و با همین مفهوم مشترک بتونیم کنار هم زندگی کنیم.
شروع دعوت به نقاط مشترک از سمت شما باشه توی جامعه. اشتراک؟ با کی؟؟؟ با یهودیا و مسیحیا!
حالا به نظرتون ما که با یهود و نصاری میتونیم حرف مشترک پیدا کنیم و کنار هم زندگی کنیم، با همدینهای خودمون که ظاهر و پوششون متفاوته، نمیتونیم؟ به نظرم جهاد بعدی من و شما حرکت به سمت ایجاد این گفتگو و مفاهمه توی جامعه است. بسه هرچی دور شدیم.
ما نیاز داریم به نقاط مشترک...به درک مشترک...به مفاهیم مشترک...ارزشهای مشترک، شادی و غم مشترک.
بازی ایران و ولز و شادی پلیس و مردم در کنار همدیگه یه نمونهش بود.
+ پسرای عزیز! شما به خودتون نگیرید یه وقت فردا بلند شید برید برای ایجاد فهم مشترک با خانمها! شما با آقایونشون فهم مشترک پیدا کنید :)