قیفِ وارونهِ‌ی بی انتها

به نام خدا

با توضیح اینکه همه چیز مثل قیفِ وارونه است، قانع شدم که توی دبیرستان، سختی ساعت ها درس خوندن رو تحمل کنم. یه کم بعد قرار شد کم کم آماده شم برای آزمون ارشد. بعد نوبت به خدمت رسید. الان وسط بحبوحه سربازی، دوباره صداها بلند شده که اگه می خوای تو این نظام کار کنی و جلوی نامردی نامردا بایستی، باید حرفت رو بخونن...پس اصلا واسه دکتری خوندن شک نکن. 

و من هنوز مرددم...نمی دونم برند « آقای دکتر... » ارزشش رو داره که به خاطرش چهار یا پنج سال از عمرم رو بذارم؟ توی این مدت نمی تونم کارای مفیدتری انجام بدم...؟ احساس می‌کنم نقش خدا توی این تحلیلِ «آقای دکتر...» کمه. 

بهش مشکوکم...

 

بیست آبان هزار و چهارصد و یک

۰۶:۵۰
سارا سماواتی منفرد
۲۰ آبان ۰۱ , ۰۸:۵۸

سلام

من فکر می کنم حالا با مدرک و بی مدرک باید تو هر شغلی که هستیم بایدخدمت کنیم ، گره ای از مشکلی باز کنیم و گرنه جدیدا خیل آدم های برند دار بقول شما که مدارکشون هم چندان معتبر نیست آنچنان به مدد مدرک فروشی زیاد شده اند و القصه که فقط به فکر خودشون  هستند و نه تنها گره ای را باز نمی کنند بلکه به گره های قبلی هم می افزایند.

البته تعهد خالی هم به درد نمی خورد ایندو باید در کنار هم باشند به علاوه یک سری شوط دیگه. ((-:

 

اما حتما ادامه بدهید و ان شا الله موفق شوید.

پاسخ :

سلام

اگه ادامه بدم حتما همون دانشگاه معتبر سابق ادامه خواهم داد ان شاءالله. اما می دونم چیزی از نظر علمی بهم اضافه نمی کنه که هیچ، تازه کلی وقتم رو هم اساتید محترم خواهند گرفت. صرفاً اینه که اگه حرف حقی دارم بگن اینو دکتر فلانی گفته تا برش بیشتری داشته باشه...و نمی دونم این ارزش پنج سال رو داره یا نه. شاید در دید بلند مدت داشته باشه...شایدم نه.  
ن. .ا
۲۱ آبان ۰۱ , ۲۲:۳۹

سلام

یه کاری هست که اگر مفیدتر از دکتری نباشه (که به نظر من هست) قطعا پائین تر هم نیست:

برو بابا شو...

 

پاسخ :

جوابت تو جمله خودت وجود داره:

برو بابا...! 

:)


ولی جدا از شوخی...تا چالش های دو نفری که هر روز و هر روز وجود داره حل نشدن، سه نفره شدن اشتباه محضه. 
پسر انسان
۲۲ آبان ۰۱ , ۱۱:۵۵

سلام برادر تبعیدی.

کاملا بستگی به دفت داره

اگه در کاری که می خواهی انجام بدی آقای دکتر بودن شانیت داره و معتبره باید بگیری وگرنه خیر...

پاسخ :

سلام ابن آدم! 
بستگی به چی داره؟ نفهمیدم.
شانیت داره شاید...
ن. .ا
۲۲ آبان ۰۱ , ۱۲:۱۴

11 ساله متاهل هستم

3 تا هم بچه دارم

یه درصدی از اختلاف نظر و بحث کلا طبیعی هست

همیشه هست

بپذیرش

پاسخ :

خدا همه شما رو برای همدیگه حفظ کنه ان شاءالله.

سلمنا! ولی دو نفر با حساسیت بالا...یه کم بحثاشون بیش از حد معمول میشه. مثلا روزی یه بحث به نظرم از حد معمول فراتره، نیست؟
البته احساس می کنم مدیریتش با منه.
این جانب
۲۳ آبان ۰۱ , ۱۰:۳۲

سلام

 

بچه که بیاد, کلا انقدر دغدغه و مساله واقعی و درست حسابی براتون ایجاد میکنه که وقت بحث های بیهوده دیگه پیدا نخواهید کرد ...

 

منم موافقم بری بابا شی!

 

ولی در خصوص دکتری و این چیزها اگر رابطه ای چیزی میتونی و داری که مسئولیتی به عهده بگیری اون خوبه, البته فضای دکتری برای رابطه زدن برای گرفتن مسئولیت هم فضای بدی نیست, الان شما امام صادقی بودی و دکتری داشتی صدی نود الان یه پست مهم تو مملکت میتونستی بگیری و منشا اثر میتونستی باشی ولی یادت باشه اول و آخر هر کی باشی به اندازه یه بابایی شنیدن بچه ت ارزش نداره و نمیتونه خوشحال و آرومت کنه ...

پاسخ :

اصن دلم رفت...
پس دعا کن.


پسر انسان
۲۳ آبان ۰۱ , ۱۱:۰۲

هدف
ه جا افتاد:))
 

حتی تو ازدواج !
دختر خانوم ها گاها براشون مدرک خیلی مهم و معتبره :))
جایی می خوای کار کنی میتونه بشه ابزار قدرت و برش بیشتر و ...
این جوری نیست که مهم نباشه

پاسخ :

دیگه از ما گذشت، ایشالا برای شما :)
پسر انسان
۲۳ آبان ۰۱ , ۱۵:۰۴

البته که بنده یه پسر 4 ساله دارم

پاسخ :

البته که بنده هم یه پسر 4 ساله ندارم ولی متاهلم :)

خدا حفظش کنه. 
پسر انسان
۲۴ آبان ۰۱ , ۰۹:۰۷

البته که ان شاء الله هر وقت وقتش شد خدا بهت یه سه قلو سالم و خوشگل بده به حق همین روزای عزیز

پاسخ :

ان شاءالله :)
ف. شبگرد
۲۴ آبان ۰۱ , ۲۱:۰۶

معمولا سر بچه‌دار شدن و نشدن چیزی نمیگم. 

ولی این بار میگم. 

بچه‌دار شدن در حالی که دو طرف به تعادل در رابطه نرسیدن اشتباه محضه. مدیریت زندگی با یه بچه واقعا سخت‌تره و فشار روانی بیشتری روی طرفین هست و طبیعتا بیشتر ممکنه دچار اختلاف‌نظر بشن. بچه نباید توی یه محیط پرتنش و بحث رشد کنه!

پاسخ :

#حماقت_محض
موافقم. 
دو تا نظر متفاوت تبدیل میشه به سه تا نظر! :)
سجاد ...
۲۵ آبان ۰۱ , ۰۹:۳۹

سلام آقای دکتر

خب فرض کن دکتر شدی ؛ بعدش چی؟

 

پاسخ :

بعدش اگر ان شاءالله توی جبهه حق قدم بزنم و قلم بزنم، هر حرفی می زنم میگن اینو دکتر فلانی گفته. نظر دکتر فلانی هم همینه. 
شاید نفوذ حرف بیشتر بشه...توی جامعه ای که آدما دهن بین هستن و حرف دیگری رو به واسطه دکتر بودنش به توی ارشد یا لیسانس ترجیح میدن. 
صاد نون
۰۳ آذر ۰۱ , ۲۰:۳۷

این نوع نگرش رو تو یکی از کتابای عین صاد خوندم.

و چقدر قشنگ ک چنین معیاری برای تصمیم گیری دارید.

 

پاسخ :

کاش بگین کدوم کتاب تا ما هم بخونیم...ممنونم
صاد نون
۰۶ آذر ۰۱ , ۱۸:۵۲

یادم نمیاد کدوم کتاب پیداش کنم میگم حتما.

 

پاسخ :

ممنانم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

روزهایِ تَبـعید

...در این اِشکستگی‌ها صد درستی‌ست ...

سوار پیش آمد و گفت: جلودارها هنوز خبری از شهر نیاورده‌اند. بیم آن دارم که امشب را هم در راه باشیم.
عبدالله پاسخ داد: نه جوانمرد. نه. بد به دلت راه نده. چند فرسخ بیشتر تا دیارمان نمانده. خدا بخواهد قبل از تاریکی کامل هوا خواهیم رسید.
تاجر جوان با لبخندی پر از امید، سوار را بدرقه کرد و سوار که چند سالی از عبدالله بزرگتر بود، مسیر بازگشت به انتهای کاروان را پیش گرفت در حالی که با خود می‌گفت:« این جوانک نه خستگی می‌شناسد نه خطر.»

Designed By Erfan Powered by Bayan