این آخرین نفس...برای دیدنت...

به عنوان یه پسر انقلابی این رو می‌تونم بگم که شبیخون رسانه‌ای انقدر زیاده...انقدر زیاده...که در مواجه با کنشگری یه پسر دین گریز یا دختر بی حجاب یا فرد مسن برگشته از انقلاب و نظام و تمام آرمان‌های قبلی خودش، احتمالِ نادانسته بودن اون کنش خیلی بیشتر از دانسته و معاندانه بودنشه. 

اگه وسط روز چند میلیون بار توی گوش‌ت نجوا کنن که الان شبه، تو هم به روز بودن روز شک می‌کنی.

 

جبهه باطل امروز به عریان‌ترین شکل خودش در طول تاریخ داره جلوه‌گری می‌کنه و همه ما به نوعی قربانی این ترور فرهنگی هستیم.

یادمون نره که نبرد دیروز و امروز و فردای انقلاب اسلامی با مدرنیته، یکی از مخوف‌ترین و شاید مخوف‌ترین نبرد جبهه حق در طول تاریخ باشه.

 

 

پ.ن: و من اصلا تعجب نکردم وقتی مادرم بعد از چند بار بیرون رفتن با دوستاش، حرفای بی‌بی‌سی رو تکرار کرد، بدون اینکه تا حالا بی‌بی‌سی دیده باشه.

رسماً به آخرالزمان خوش آمدید. 

۱۳:۵۹
.. میخک..
۰۱ آذر ۰۱ , ۱۴:۲۳

همراه با «روایت انسان» همش با خودم میگفتم که الان واقعا اوضاع همون اوصاعیه که هر بار بشریت بهش رسیده عذاب الهی شاملش شده. بعد دیدم نه، قبل هر دفعه خدا مطمئن شده که تمام انسانها ندای حق رو شنیدن و فرصت فکر کردن بهش رو داشتن. 

امروز اینطوری نیست. ابدا اینطوری نیست و من کفرم درمیاد وقتی انقلابیا میگن حقیقت عین روز روشنه و چشم باز کنید تا ببینید. انگار چشم باز کردن و دیدن به سادگی همین پلک زدنه! نیست دیگه آقا نیست 

 

هعیییییی

پاسخ :

تحلیل علی علیزاده از حرکت سعید پیرامون بعد از گل زنی در مسابقات فوتبال ساحلی خیلی برام جالب بود. می گفت «من که علیزاده ام و کارم اینه، هر روز صبح که رادیو بی بی سی رو گوش میدم بعضی وقتا با خودم میگم نکنه اینا راست میگن! بعد چه انتظاری از امثال سعید پیرامون‌ها دارید که نه سیاست خونده نه فهم سیاسی داره، نه صدا و سیمای درستی بالای سرش بوده، نه آموزش و پرورش قدرتمندی بوده.»

+ روایت انسان چیه؟ متوجه نشدم. 
ن. .ا
۰۱ آذر ۰۱ , ۱۴:۳۷

داره جذاب میشه

پاسخ :

چی جذاب میشه؟
یاس ارغوانی🌱
۰۱ آذر ۰۱ , ۱۵:۰۶

و جالبیش میدونید چیه؟! اینکه طرف انقلابی ممکنه تو تفکراتش شک کنه ولی طرف ضد انقلاب چنان محکم مخالفت میکنه و مبارزه میکنه.

من گاهی وقتا فکر میکنم بعضی وقتا این شک بخاطر این هست که طرف دوست داره دنبال حق باشه تا مثل ضد انقلاب فقط‌وفقط دشمن نظام! 

و خیلی فکرای مختلف دیگه. خیلی ها هم دنبال درست نیستن فقط عناد کارانه لج میکنن.

پاسخ :

بله و قشنگی ماجرا هم همینه که طرف انقلابی می خواد به حقیقت برسه و همین باعث میشه بارها و بارها شک کنه. اما طرف مقابل خیلی وقتا اعتقادی نداره که بخواد بهش شک کنه. در واقع نمی دونه دقیقا چی می خواد. 



+ تعداد کسایی که از روی عناد لج می کنن اصلا کم نیستن. اما بحثم اینه که شاید همین عناد از روی جهل باشه. ما به اون اندازه که علیه حجاب هجمه بوده حجاب رو تبیین نکردیم. به اون اندازه که نقاط ضعف نظام بولد شدن، نقاط قوتش رو تبیین نکردیم. این خیلی سطحیه که یه جوون ایرانی هنوز ندونه چرا ایران مقابل آمریکا یا رژیم صهیونیستی قرار داره. 
شاگرد بنّا
۰۱ آذر ۰۱ , ۱۵:۰۷

واسه منم جذابه :)

خیلی جذاب

پاسخ :

واسه من اصلا جذاب نیست.
اصلا...
شاگرد بنّا
۰۱ آذر ۰۱ , ۱۵:۰۷

واسه منم جذابه :)

خیلی جذاب

پاسخ :

واسه من اصلا جذاب نیست.
اصلا...
ن. .ا
۰۱ آذر ۰۱ , ۱۵:۱۴

آزمون های آخرالزمانی

پاسخ :

خوش به حالت :)
ن. .ا
۰۱ آذر ۰۱ , ۱۵:۲۹

من دو ماه پیش برای شهادت امام رضا رفته بودم شهرمون و توی هیئت خودمون مراسم گرفته بودیم

آخر مراسم استادی داریم صحبتی کردن که بچه ها دوره و عصر، عصر غربالگری هست... همه تون منتظر حوادث باشید...

مراقب باشید...

خدا میدونه من هم نگرانم... چون دقیقا وقتی از شهرم برگشتم اتفاقات تلخ و پیچیده ای برام افتاد که واقعا نمیتونم بی تفاوت باشم...

خوبیش به اینه که دیگه خرسندی سابق رو ندارم...

قبلا اگر از آرمان و هدف و انقلاب حرف میزدم، نفسم از جای گرم بیرون می اومد... اما الان اضطرار دارم... استیصال دارم...

نگرانم که نکنه سقوط کنم...

حس و حالم شبیه این بیت حافظ هست

شب تاریک و بیم موج و گرادبی چنین حایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها...

 

من این حال اضطرار و استیصال رو کم داشتم...

من الان خیلی خودم رو نیازمند میبینم به ارتباط روحی با مبدا عالم...

در حالی که قبلا فقط دوست داشتم این ارتباط رو داشته باشم...

الان کار از دوست داشتنه گذشته... مضطر این ارتباطم...

 

متوجه منظورم میشید؟

 

پاسخ :

نه...چون از افقی برام صحبت می کنی که توش قرار ندارم..و این طبیعیه. 
می دونم که این حرفا قشنگن....و می دونم که احتمالا قدم بعدی همین اضطراره. اما بهش نرسیدم و نمی دونم چطوری باید بهش برسم. 
ن. .ا
۰۱ آذر ۰۱ , ۱۵:۳۹

وقتش که برسه بهش میرسیم...

بیتی هست در مورد امام زمان که میگه:

همی امروز و فردا میکنی تو

همی خون در دل ما میکنی تو

به قربان تو کز امروز و فردا

همی با ما مدارا میکنی تو

 

اومدن امام زمان هر چند یه اتفاق فوق العاده زیباست اما برای امثال من هم نیومدنشون مدارا کردن با منه...

گاهی اینکه به اون چیزی که میخوایم روی زمین و واقعیت برسیم،  اما نمی رسیم... دارن باهامون مدارا میکنن...

 

تصورت قبل از ازدواج از عشق زن و شوهری چی بود؟

الان که متاهل شدی چقدر اون تصور رو واقعی میدونی؟

ازدواج قراره در مسئله عشق تو رو واقع بین کنه...

اتفاقات زندگی هم در زمینه آرمانها و هدفهای بزرگ انسان رو واقع بین میکنه

 

البته فقط عقل های لطیف شده میتوننن واقع بین باشن...

عقل هایی که لطیف نشدن غالبا در تحلیلها و گزاره هاشون خالی از خیال بافی و غیرواقع بینی نیستن

 

پاسخ :

ممنونم برادر جان. 
عقل های لطیف شده تعبیر جدید و جالبی بود. 
یاس ارغوانی🌱
۰۱ آذر ۰۱ , ۲۰:۱۰

بله دقیقا این بدیهی‌ترین چیزیه که جمهوری اسلامی باید انجام بده دربرابر نسل جوون و نوجوون. درسته خود آدم هم باید دنبال حقیقت باشه و اهل مطالعه تا بفهمه چی به چی هست و علت سیاست‌های نظام چیه ولی خب بقول شما کوتاهی خیلی زیاد شده که کمترینش همین حجاب هست. 

اونقدر که دلیل برای مخالف با حجاب (حالا دلایل بی‌منطق باشه یا صرفا از روی لج‌و لج کاری ) زیاد هست، تبیین و استدلال‌های چرایی حجاب بیان نشده گرچه که خیلی مستحکم و قوی هستن این دلایل.

اینو باید در نظر گرفت که همه وقت ندارن و اهل اینکه مدام دنبال چرایی باشن، نیستن. یه سری دلایل محکم ساده هم میتونه اونارو همراه و قانع کنه ولی مع‌الاسف که دشمن از این ویژگی سوء استفاده کرده به نفع خودش.

پاسخ :

اما دو تا نکته:

یک اینکه در خصوص این تبیین ها کار زیادی انجام شده اما باید بهتر و بیشتر می بود. یعنی حقیقتا اعتقاد ندارم کاری انجام نشده و با شما موافقم که شناسوندن یه سری اصول اولیه می تونه بسیار راهگشا باشه.

دو اینکه من جمهوری اسلامی رو غیر از شما و من و دیگران نمی بینم. یعنی اینکه می گم باید کار بشه خطاب اولش به خودم و شماست. 
نباید منتظر بمونیم کسی بیاد کار کنه. 
بارهای زمین مونده بار ماست...در حد توان خودمون. 
.. میخک..
۰۱ آذر ۰۱ , ۲۲:۴۴

واسه من اصلا جذاب نیست.

اصلا..

 

این رو با گوشت و پوست و استخونم حس میکنم.  :`)

 

 

 

+دوره روایت انسان استاد نخعی. پیشنهاد میشود 

پاسخ :

جالب بود...ممنونم بابت معرفی. 

البته هم خیلی گرونه هم ثبت نامش متوقف شده ظاهرا. 
یاس ارغوانی🌱
۰۲ آذر ۰۱ , ۲۲:۱۹

با حرفاتون کاملا موافقم و اینکه وقتی میگم نظام منظورم از همون خانواده ای هست که وظیفش همینه تا برسه به نهادهای اجتماعی. از خود آدم شروع میشه دیگه :)

پاسخ :

و خدا رحم کنه به نظامی که سربازش قراره کسی مثل من باشه.
سجاد ...
۰۶ آذر ۰۱ , ۱۶:۱۲

دشمن که البته کارش دشمنیه . او کارشو درست انجام میده .

گیرِ اصلی و ایراد اصلی کار اینجاست که ما با خودمون تعارف داریم . به نامِ اینکه نظاممون اسلامیه و فلان مسئول عنوان انقلابی پشت اسمش داره ، چشم بر ناکارآمدی ها و ناعدالتی ها بستیم و گاهی اسلام رو بصورت پوستین وارونه به تن کردیم . اصول رو فراموش کردیم و فروع رو پررنگ کردیم .

انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه با تجددِ افسار گسیخته و بیگانه از سنت ملی و فرهنگی ما مخالفه ، با تحجر و کج فهمی های مذهبی هم مخالفت اکید و شدید داره . منشور روحانیت امام خمینی یکی از مصادیق این دشمنیه .

روی دیگرِ اون روشنفکر غرب زده ، اون مسئول نافهم ستاد امر به معروفه که با رفتار های ابلهانه و غیر اسلامی ، اما به نام اسلام ، سعی کرد به این دوقطبی در مورد حجاب دامن بزنه و جامعه رو این چنین دوپاره کنه .

ایراد اصلی اینه که خیلی هامون بدون اینکه پایه های ایمان و اعتقاد و تقوامون رو محکم کنیم ، به یک شناخت سطحی و ویترینی از اسلام کفایت کردیم . یک اعتقاد بی ریشه که بازیچه طوفان هاست .

کم میخونیم ، کم اهل گفتگو و مبادله افکار و اندیشه هاییم .

دشمن در دشمنی خودش ثابت قدم و استواره . ماییم که سستیم


ضمن همه اینها یک نکته رو لازمه بگم . این تصور که جمهوری اسلامی حق مطلق هست ، ما رو در مواجهه با او بعنوان حامیانش دچار خطا میکنه . ما اگر قرار باشه از جمهوری اسلامی دفاع کنیم لازمه ش اینه که در اولین قدم عیوبش رو رصد کنیم و از تکرار مجددش جلوگیری کنیم . در رصد عیوب ، نه باید تعارف به خرج داد ،  و نه باید نا امید شد .

پاسخ :

تکبییییییر :)

تقریبا با 100 درصد حرفات موافقم. 
ممنونم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

روزهایِ تَبـعید

...در این اِشکستگی‌ها صد درستی‌ست ...

سوار پیش آمد و گفت: جلودارها هنوز خبری از شهر نیاورده‌اند. بیم آن دارم که امشب را هم در راه باشیم.
عبدالله پاسخ داد: نه جوانمرد. نه. بد به دلت راه نده. چند فرسخ بیشتر تا دیارمان نمانده. خدا بخواهد قبل از تاریکی کامل هوا خواهیم رسید.
تاجر جوان با لبخندی پر از امید، سوار را بدرقه کرد و سوار که چند سالی از عبدالله بزرگتر بود، مسیر بازگشت به انتهای کاروان را پیش گرفت در حالی که با خود می‌گفت:« این جوانک نه خستگی می‌شناسد نه خطر.»

Designed By Erfan Powered by Bayan